×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

نفس

شرح یه رویا

× !-- begin top blog code -- centerbr a href=http://topblogin.com/index.php?page=in&id=640 target=_blank img src=http://topblogin.com/index.php?page=button&id=640 border=0 alt=top blog title=top blog /a br font size=-1 a href=http://topblogin.com/ target=_blankfont style=font-size: 8ptوبلاگ برتر در تاپ بلاگین/a /fontbr /center !-- end top blog code --
×

آدرس وبلاگ من

vahidreza.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/vahid kavian

به تو ای دوست سلام

به تو ای دوست سلام

 دل صافت نفس سرد مرا آتش زد،

کام تو نوش و دلت، گلگون باد

 به تو از خویش بگویم که مرا بشناسی:

 روزگاریست که هم صحبت من تنهائی است،

 یار دیرینه ی من درد و غم رسوائی است،

 عقل و هوشم همه مدهوش وجودی نیکوست،

 ولی افسوس که روحم به تنم زندانی است،

 چه کنم با غم خویش؟ که گهی بغض دلم می ترکد،

 دل تنگم ز عطش می سوزد،

 شانه ای می خواهم که بگذارم سر خود بر رویش

 و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم،

 ولی افسوس که نسیت.

کاش می شد که من از عشق حذر می کردم

 یا که این زندگی سوخته سر می کردم،

 ای که قلبم بشکستی و دلم بربودی

 ز چه رو این دل بشکسته به غم آلودی ؟

 من غافل که به تو هیچ جفا ننمودم،

 بکن آگه که کدامین ره کج پیمودم؟

 ای فلک ننگ به تو، خنجر از پشت زدی،

 به کدامین گنه آخر تو به من مشت زدی؟

 کاش می شد که زمین جسم مرا می بلعید،

 کاش این دهر دورو بخت مرا برمی چید،

 آه ای دوست! که دیگر رمقی در من نیست،

تو بگو داغ تر از آتش غم دیگر چیست؟

 من که خاکسترم اکنون و نماندم آتش.

دیگر ای باد صبا دست ز بختم بردار

 خبر از یار نیار دل من خاک شد و دوش به بادش دادم

 مگر این غم ز سرم دور شود

 ولی افسوس نشد، ولی افسوس نشد 

چهارشنبه 1 اردیبهشت 1389 - 8:45:13 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

23600 بازدید

36 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

40 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements